RejsRejsRejs » مقصد » اروپا » گرجستان » آبخازیا در گرجستان: مانند قدم گذاشتن در یک کتاب تاریخی
گرجستان

آبخازیا در گرجستان: مانند قدم گذاشتن در یک کتاب تاریخی

جورجیا - طبیعت پل رودخانه - سفر
اگر به دنبال یک تجربه کاملاً منحصر به فرد سفر هستید ، به آبخازیا بروید. در اینجا چیزی پیدا خواهید کرد که در هیچ جای دیگر پیدا نخواهید کرد.
بنر اسکادسبرگ جزایر گرمسیری برلین بنر سفرهای دریایی شاهزاده خانم

آبخازیا در گرجستان: مانند قدم گذاشتن در یک کتاب تاریخی نوشته شده توسط لنه کهلهوف راسموسن.

سفر کوتاه جورجیا آبخازیا

قبل از عبور از مرز آبخازیا مهر پاسپورت را بخاطر بسپارید

بازدید از آبخازیا یک ایده کاملاً خودجوش بود که در طول سفر طولانی من در جاده ابریشم به وجود آمد. و بازدید از این کشور جداگانه و کوچک تجربی تجربه بسیار کنجکاوی شد. به جایی بروید که عظمت گذشته رو به زوال رفته و هنوز آینده نرسیده است.

از کوه‌های قفقاز در سوانتی به شهر زوکدیدی نزدیک آبخازیا رفتم و از آنجا با تاکسی به سمت مرز رفتم. در سمت گرجستان تنها یک پست نظامی وجود داشت، زیرا هیچ گذرگاه رسمی مرزی وجود ندارد از گرجستان.

برخی از لاستیک های بزرگ کامیون جاده را برای تردد خودرو مسدود کردند. از طرف دیگر ، کالسکه هایی با اسب وجود داشت که مسافران را با مقدار زیادی چمدان ، کیسه های حمل و جعبه های بزرگ کالاهای خریداری شده در گرجستان حمل می کردند.

جاده از روی پل کنار رودخانه ای عبور می کرد که مرز را مشخص می کرد. در آن طرف پل ، یک کنترل کننده گذرنامه وجود داشت که به دنبال گذرنامه و اجازه ورود من بود که از طریق ایمیل از وزارت خارجه آبخازیا دریافت کرده بودم.

شرط اخذ اجازه ورود به آبخازیا این بود که من مجبور شدم ظرف دو روز در دفتر مهاجرت در سوخومی پایتخت حاضر شوم و ویزای خود را تحویل بگیرم. روی کاغذ جداگانه ای آمد. این ویزا باید هنگام عزیمت به کنترل کننده گذرنامه تحویل داده شود.

من هیچ مهری در گذرنامه خود دریافت نکردم و بنابراین در هنگام ترک جورجیا مشکلی نداشتم. زیرا فقط در صورتی به مشکل برمی خورید که از روسیه به آبخازیا سفر کرده و به گرجستان ادامه دهید. اگر این کار را بکنی ، به دام می افتی.

در گذرگاه مرزی بین روسیه و آبخازیا مهر ورود به گرجستان را در گذرنامه دریافت نمی کند ، و بنابراین یک نفر به طور غیرقانونی اقامت کرده است.

آبخازیا - ساختمان جورجیا - سفر

انبار را با ظروف خراب کنید

در زمان شوروی ، آبخازیا یکی از مناطق مورد علاقه گردشگران برای نخبگان سیاسی اتحاد جماهیر شوروی بود. حاکمان خانه های ییلاقی بزرگ و زیبایی در امتداد ساحل دریای سیاه داشتند ، اما به دلیل جنگ داخلی آنها رها شده اند.

در بخش شیخ سابق سوخومی ، به تدریج با سرمایه های روسی بازسازی آغاز شده بود. برخی از عمارتهای قدیمی روسیه که در اطراف تفرجگاه بندر قرار داشتند هنوز سالم بود.

بیشتر شهر در اطراف مرکز کوچک اطراف تفرجگاه بندر مانند یک میدان جنگ متروک به نظر می رسید. از کنار ساختمان دولت سابق گرجستان که یک ساختمان بزرگ بمب گذاری شده و تا حدی سوخته بود عبور کردم.

این ساختمان به عنوان یادبودی برای پیروزی بر گرجستان بود، اما اکنون هم شبح‌آلود و هم متروک شده بود. نما پر از سوراخ های گلوله بود و پوسترهای بزرگ با پیام های پیروزی همچنان آویزان بود.

پوسترهای مشابهی در سراسر شهر آویزان شد تا احساسات ملی و میهن پرستانه مردم را زنده نگه دارد.

جورجیا - خانه abkhazia خراب - سفر

هنگام کشف در ساختمان دولت

پله های داخل ساختمان هنوز آنجا بودند و من با احتیاط از آن سر خوردم. این یک پله مارپیچ بود که تقریباً سالم نبود و بقایای نرده راه پله بیرون زده بود.

از طبقه های بالا می توانستم از طریق ساختمان به پایین نگاه کنم ، زیرا قسمتهای کف تا حدی ناپدید شده بود. فقط نما و ستونها و تیرهای بتونی باربر ساختمان را در کنار هم نگه داشته و از ریزش آن جلوگیری می کردند.

در همه جا بتن قدیمی و آرماتورهای زنگ زده وجود داشت. این ساختمان با خارهای بلند و گزنه های گزگز پوشیده شده بود. در داخل مرکز ساختمان ، حتی درختان و درختچه هایی نیز در امتداد ستون های بتونی رشد می کردند.

زباله ها را به انبوه بزرگی می انداختند و روی دیوارها پر از سوراخ گلوله و دیوارنویسی بود. مکان پر از نفرت و ناامیدی بود. اما اکنون طبیعت قدرت را به دست گرفته است ، جایی که یک زمان گرجی ها نشسته و بر منطقه حکومت می کردند.

بیشتر شهر به همین ترتیب و خانه های خالی و شبح بسیاری خالی از سکنه بود ، همه بمب گذاری شده و بیش از حد رشد کرده اند. دیدن بسیاری از آپارتمانهای کاملاً سوخته و خالی در کنار هم با آپارتمانهایی با گل در بالکن ، بشقاب های ماهواره ای و پنجره های پلاستیکی جدید ، یک منظره سورئال بود.

روزگاری ، گرجی ها و آبخازی ها همسایگان معمولی بودند. شاید آنها با هم چای نوشیدند و فرزندانشان در حیاط خانه با یکدیگر بازی کردند. اکنون آنها دشمنان فانی بودند و گرجی ها مجبور شده اند خانه های خود را ترک کنند. من فکر کردم آیا کسانی که همسایگان خود را از کشور بیرون انداختند در یک میدان جنگ متروکه شادتر از گذشته زندگی می کنند؟

هم وقتی به ساختمان ها نگاه کردم و هم لباس مردم را نگاه کردم ، انگار ناگهان 30 سال از زمان عقب نشسته ام. لاری گرجستان با روبل روسیه جایگزین شده بود و حال و هوای خاصی وجود داشت که آبخازیا هنوز در همان جیب زمان زندگی می کرد که اتحاد جماهیر شوروی قدیم هنوز وجود داشت.

برای من بسیار عجیب بود که در اطراف شهری که چندین سال پس از سقوط دیوار و فروپاشی بلوک شرق بسیار یادآور یک شهر استانی شوروی بود ، قدم بزنم.

حیوانات قفس میمون - سفر

آزمایشات علمی در آبخازیا

در بالای تپه ای در پشت باغ گیاه شناسی در سوخومی یادگاری پوچ از جنگ سرد نهفته بود. یک مرکز آزمایش با آزمایشات حیوانات ، که بخشی از مسابقه فضایی در طول جنگ سرد بود. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی سگ لایکا را به فضا فرستاد ، آنها حیوانات دیگر را نیز آزمایش کردند تا ببینند آیا می توان آنها را به فضا فرستاد. از جمله انواع مختلف میمون ها. اما آزمایشات دیگری نیز با میمون ها انجام شد.

دانشمندان دیوانه سعی کردند گوریل ها را با مایع منی انسان تلقیح کنند تا یک سرباز کامل و ماندگار را ایجاد کنند. موجودی که به عنوان یک انسان باهوش و مانند یک گوریل قوی بود!

قبل از رسیدن به بالای تپه ، از فاصله زیادی بوی تعفن بوی میمون ها را حس می کردم. گونه های مختلف میمون در قفس های زنگ زده و فرسوده قدیمی وجود داشت.

کمی قدم زدن بود که بین قفس ها دور می زدیم و به حیوانات نگاه می کردیم و به همه چیزهای وحشتناکی که توسط دانشمندان دیوانه با کتهای سفید و سرهای پر از ایده های دیوانه شده اند ، فکر می کنند. از ستون فقراتم سرد شد.

جدا از این واقعیت که میمون‌ها می‌توانستند کمی مراقبت بهتری انجام دهند، من نمی‌توانستم نشانه‌های واضحی از تلاش برای جفت‌گیری با انسان‌ها ببینم.

هیچ ناهنجاری پس از آزمایش‌های عجیب روی حیوانات نیز وجود ندارد. اما چیزی پوچ تر و وحشتناک تر، شما باید برای مدت طولانی به دنبال.

مسابقه سفر بنر
آبخازیا روسیه سفر

تولدی متفاوت در آبخازیا

اول نوامبر شده بود. هنگامی که تولد خود را در چنین مکان عجیب و غریب در جهان جشن می گیرید ، همانطور که اکثر مردم به سختی نام آن را شنیده اند ، نباید انتظار یک سخنران بزرگ یا مهمانی مهمانی را داشته باشید.

من این رویداد بی اهمیت را در جایی که زمانی بهترین و زیباترین رستوران شهر بود جشن گرفتم. رستوران روی اسکله با منظره غروب خورشید بر فراز سورت بودhavet.

این یک یادگار بسیار ساده از زمانی بود که شهر بسیار زیاد بود.

این مکان با ورود به رستوران خالی که برای نخبگان قدرتمند در نظر گرفته شده بود، حس عظمت عجیبی را برانگیخت. گارسون هایی با لباس فرم، سفره های سفید روی میزها، چینی های ظریف و لیوان های کریستالی. در همان زمان، همه چیز رنگ و رو رفته، پوسیده و فرسوده شده بود.

سفر به آبخازیا جورجیا

ماهی بزرگ و کوچک

بعد از جشن گرفتن خودم در سکوت ، در امتداد اسکله قدم زدم ، جایی که مردان محلی با میله های ماهیگیری در آب و درام کوچک در جیب داخلی خود نشسته بودند. روحیه بالا بود اما سطل ماهی خالی بود.

"اون جا رو ببین!" یکی از آنها گفت ، به همسر خود که تازه یک ماهی کوچک در قلاب گرفته بود ، اشاره کرد.

وی با خنده بلند گفت: "شریک زندگی من ماهی های کوچک اما خانم های بزرگ را شکار می کند." "اما او مشکلات زیادی دارد زیرا همسرش متوجه شده است که او یک معشوقه دارد. با آن خانمهای بزرگ به این راحتی نیست ، "او خندید و به همسر خود طعنه زد.

من پاسخ دادم: "نه ، مطمئناً". "شاید شما باید به او پیشنهاد کنید ماهی های بزرگ و خانم های کوچک را امتحان کند."

"آره!" او جواب داد ، از خنده بلند بلند شد.

آقایان شاد را ترک کردم و به سمت هتلم برگشتم. در راه از میدان مرکزی گذشتم، جایی که گروهی از مردان دور چند میز نشسته بودند. درخشش زرد تیره چراغ‌ها بر مهره‌های شطرنج می‌درخشید و مردان با تمرکز عمیقی می‌نشستند. اینگونه است که زندگی در یک ایالت کوچک فراموش شده در نزدیکی سورت به آرامی ادامه داردhavetفکر کردم و به اتاق هتلم برگشتم.

جورجیا - مردم پل آبخازی را می بندند - سفر

درباره آبخازیا

در هر دو طرف ، گروه های مسلح برای نبرد آماده شدند و در سال 1992 جنگ داخلی در منطقه آغاز شد. آبخازي ها ، مانند اوستياي جنوبي ، از روس ها در تلاش براي استقلال از گرجستان حمايت كردند. درگیری با مجبور شدن ارتش گرجستان به عقب نشینی به پایان رسید و آبخازیا استقلال را اعلام کرد.

بخش عمده ای از گرجی ها از کوه ها به سمت Svaneti و سایر مناطق گرجستان گریختند. پرواز فوق العاده سخت و بسیاری از بین رفت. فقط تعداد کمی از آنها شروع به بازگشت به آنچه که از خواص بمب گذاری شده آنها باقی مانده است ، کرده اند.

آبخازیا در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده است به عنوان بخشی از گرجستان، اما خود را یک کشور مستقل اعلام کرده است که تنها توسط کشورهای بسیار کمی به جز روسیه به رسمیت شناخته شده است. در اوایل دهه 1990، برخی از جدایی طلبان آبخازی برای جدا شدن از گرجستان جنگیدند.

با اینکه آبخازی ها فقط 17 درصد از جمعیت را تشکیل می دادند ، هنوز نخبگان سیاسی و اقتصادی منطقه بودند. گرچه گرجی های قومی خواستار روابط نزدیکتر با دولت جدید جورجیا در سال 1991 بودند ، آبخازی ها می خواستند روابط خود را با روسیه پرورش دهند.

سفر مبارک به آبخازیا ناشناخته.

درباره نویسنده

لنه کهلهوف راسموسن

Lene Kohlhoff Rasmussen برای ملاقات با افراد جدید و آشنایی با فرهنگ ، تاریخ و مذهب کشورهای دیگر ، و همچنین برای کسب چالش های بزرگ شخصی به مسافرت می رود. بنابراین ، او به تنهایی به مکانهایی سفر می کند که با مقصد معمول فاصله زیادی دارند. او برخی از معدود مکانهای جهان را تجربه خواهد کرد که در آنها رمز و راز و ماجراجویی هنوز وجود دارد. اطلاعات بیشتر در مورد ماجراهای او را در www.kohlhoff.dk مطالعه کنید.

1 نظر

اینجا نظر بدهید

  • لن عزیز 🙂
    از اینکه تجربه تان را به اشتراک گذاشتید متشکریم! من همچنین به سفر به آبخازیا فکر می کنم، اما بسیاری از مردم سعی می کنند به من این باور را بدهند که پس از بازدید از آبخازیا امکان بازگشت دوباره به گرجستان وجود ندارد ... اما در اینترنت من فقط در مورد مشکلاتی در هنگام عبور از مرز از آبخازیا خواندم. روسی اما هیچ چیز در مورد عبور از مرز از گرجستان.. چه نوع تجربه ای در کنترل مرز اینگوری به دست آوردید... یا چگونه از آبخازیا برگشتید؟
    امیدوارم از شما بشنوم 🙂
    با احترام

خبرنامه

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا

الهام

معاملات سفر

عکس جلد فیس بوک معاملات سفر سفر

بهترین نکات مربوط به سفر را از اینجا دریافت کنید

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا