RejsRejsRejs » مقصد » اروپا » گرینلند » گرینلند - بزرگترین تجربیات من در سرزمین مردان
گرینلند

گرینلند - بزرگترین تجربیات من در سرزمین مردان

گرینلند - خانه ها - سفر
گرینلند به طرز حیرت انگیزی زیباست. اگر در مقصد سفر متفاوت و کاملاً بی نظیری تازه هستید ، به سرزمین مردم بروید.
بنر اسکادسبرگ جزایر گرمسیری برلین بنر سفرهای دریایی شاهزاده خانم

گرینلند - بزرگترین تجربیات من در سرزمین مردان نوشته شده توسط لنه کهلهوف راسموسن.

سفر کوه یخی گرینلند

چرا گرینلند؟

من همیشه مجذوب خواندن بومیان دورتر از شمال شده ام. در مورد زمانی که کاوشگران بزرگ قطبی به سفرهای طولانی و سخت سورتمه سواری پرداختند. و من خودم را در جمع همه سرنوشت های عجیب و غریب داستان های Jørn Riel سرگرم کرده ام.

به محض اینکه فرصتی پیدا کردم ، بدنبال کار شدم گرینلند. در مارس 1999 ، تمام وسایل خود را به Aasiaat ، واقع در قسمت جنوبی خلیج دیسکو ، در یک منطقه مجمع الجزایر بزرگ در 350 کیلومتری شمال دایره قطب شمال ارسال کردم.

این شهر حدود 3200 سکنه دارد و در یک جزیره 8 3 XNUMX کیلومتری واقع شده است. من سه سال در گرینلند زندگی کردم و دو سال اول در Boligselskabet INI در دفتر شعبه در Aasiaat کار کردم. بعداً کمی بیشتر به سمت جنوب به سیزیموت حرکت کردم.

مسابقه سفر بنر
مسافرت گرینلند رودبای

یک کار متفاوت

اولین روز کاری من هنوز در حافظه من بسیار واضح است. در حالی که من را در اطراف دفتر نشان می دادند، یکی از نقاشان شهر ظاهر شد و رئیس جدیدم پر ما را به یکدیگر معرفی کرد. نقاش لارس در جوانی دانمارک را ترک کرده بود، زمانی که پول زیادی برای صنعتگران گرینلند وجود داشت.

حالا او در آنجا باتلاق شد و با یک جعبه آبجو و یک زن گرینلندی مست که زندگی می کرد روزانه زندگی می کرد. موهای ژولیده اش از هر طرف پیچ خورده و همین طور ته ریش ها. لباس ها زمانی سفید و تازه شسته شده بودند ، اما لکه خشک و زرد شلوار او گواه این موضوع بود که مدت ها قبل بود.

او از رئیس من پرسید: "آیا چنین دختری می تواند یک طراح ساختمان شود؟" در همین حال ، او دو دندان سگ زرد آخر را که در دهان بالایی خود باقی گذاشته بود ، محفوظ کرد.

پر پاسخ داد: "بله ، ما همچنین باید مطابق با زمان باشیم." "شما باید از او استقبال کنید."

او خندید: "بله ، هاها".

"اما شما خیلی ظریف نیستید ، نه؟" او در حالی که نگاه زشتی به من فرستاد ، پرسید.

بدون اینکه کاملاً قانع شوم جواب دادم: "اوه نه ، حدس می زنم که نیستم". باید مدتی طول بکشد تا مورد احترام کارکنان صنعتگر شهر قرار بگیرم و بالعکس.

سفر به گرینلند Aasiaat

به عنوان یک انسان روحانی استخدام شده است

چند ساعت بعد رئیسم با یک زوج جوان صحبت کرد. آنها معتقد بودند که آپارتمانشان خالی از سکنه است و یک روح در داخل پارتیشن زندگی می کند. تعداد بسیار زیاد ارواح در گرینلند وجود دارد. فکر می‌کنم به خاطر زمستان‌های تاریک طولانی و صداهای وهم‌آوری است که باد پاره می‌کند و خانه‌های چوبی را تکان می‌دهد.

شما می توانید بیایید و دنبال خودتان بگردید. این زوج توضیح دادند که روح یک سوراخ بزرگ در دیوار ایجاد کرده است. "اگر نتوانیم یک آپارتمان جدید بگیریم، پس باید دیوار را کنده و آن را بردارید."

نتیجه این بود که مجبور شدم زوج را به خانه ببرم تا بررسی کنم که آیا روحی است که دیوارها را سوراخ می کند یا خیر. من تقریباً به تازگی صلاحیت مهندس سازه را گرفته بودم و اکنون در اولین روز کارم یک نفس نفس می زدم.

متأسفانه نتیجه گیری من خوشایند ساکنان نبود. من هیچ ارواحی پیدا نکردم و در عوض فهمیدم که این حفره ها در اثر فشار از خارج ایجاد شده اند و خود به خود تحمیل شده اند.

من همچنین وظایف حرفه ای دیگری را نیز بر عهده داشتم که ناظر بر ساخت و ساز مسکن و بازسازی بلوک های آپارتمان ساخته شده از دهه 1960 بود. اما مجبور شدم اعتراف کنم که در گرینلند چیزهای مختلفی متفاوت بود و من در مدت حضورم در آنجا هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفه ای بسیار پیشرفت کردم.

یک بنر پیشنهاد خوب 2023 پیدا کنید
سفر به گرینلند تاسیلاق

سفر به "کارخانه شکلات"

بیشتر خانه های استیجاری استاندارد معقولی داشتند و من خودم در یک خانه کوچک و چوبی دنج زندگی می کردم. با این حال ، هنگامی که وظیفه ثبت شرایط مسکن شهرداری در محل کار به من محول شد ، به طور جدی با مفهوم "شرایط مسکن محکوم" مواجه شدم.

بسیاری از خانه ها فاقد گرمایش مرکزی بودند ، آنها با یک اجاق کوچک کشتی گرم می شدند و بسیار نشت داشتند. آب جاری نبود ، بنابراین مجبور شد از شیرآلات اطراف شهر خارج شود و فاضلاب هم وجود نداشت.

هفته ای دو بار ، آنها با یک کامیون در اطراف شهرداری می چرخیدند و کیسه های گه را از توالت جمع می کردند. همه چیز در نهایت به آنچه ما "کارخانه شکلات" می نامیدیم منجر شد.

یک روز آنها فراموش نکردند که درب عقب کامیون را ببندند و نیمی از مدفوع شهر در یک نوار طولانی در خیابان اصلی قرار گرفت. این موضوع به بحث اصلی تبدیل شد تا اینکه لایه بعدی برف خوک را پوشاند و همه چیز دوباره عادی به نظر می رسید.

گرینلند - سورتمه سگ - سفر

تلاش من برای ادغام در گرینلند

زمستان که شد ، یک سطل سگ و یک سورتمه سگ به دست آوردم. با این حال ، آنجا نبود که استعداد پنهان خود را پیدا کردم. این اتفاق افتاد که من قدرت آویز کردن سورتمه را با حلق آویز کردن در بالابر پشت سورتمه نداشتم. تعادل خود را از دست دادم و اجازه دادم از تپه ای شیب دار پایین بروم.

سگها فرار کردند و من گوشتخواران احمق را در خانه یافتم که در سورتمه ها و بندها بسته شده بودند. آنها خون یکدیگر را گاز گرفته بودند ، بنابراین من مجبور شدم دامپزشک را بگیرم و دوباره یکی از سگ ها را وصله کنم. من شاید یکی ناامید کننده بودم قالونات - گرینلند برای دانمارکی ها.

با وجود این ، فکر کردم خیلی خوب است که با سگ ها روی یخ دریا بروم و از مناظر و آرامش فوق العاده زیبا لذت ببرم. لحظاتی را فراهم کرد که زندگی هرگز احساس حضور بیشتری نکرده است.

در شمال دایره قطب شمال ، خورشید در طول زمستان از افق طلوع نمی کند. اما از طرف دیگر ، در تابستان دوره ای وجود دارد که خورشید 24 ساعت شبانه روز می تابد.

بسیاری از مردم فکر می کنند زمان تاریکی به معنای تاریک بودن تاریکی است ، اما این طور نیست. اگرچه خورشید از افق نمی آید ، اما در میانه روز غروب است و ماه روشن می شود. هنوز می توان زمان زیادی را طی کرد و من تقریباً در تاریک ترین زمان به لانه رفتم.

سفر یخی گرینلند

در سفر در Konebåden

تابستان کوتاه قطب شمال ، نور و خورشید نیمه شب باید نهایت لذت را برد. برای کمی دور زدن ، من یک قایق موتوری خریدم و نام آن را قایق همسر گذاشتم - با الهام از اسکیموهای باستان. من تجربه عالی قایقرانی را نداشتم ، بنابراین یک دوره ناوبری و یک گواهینامه رادیویی گذراندم و سپس آماده شدم.

علی رغم گذراندن دوره و گواهینامه ، من هنوز در مه گم شدم و در تورم شدید و هوای وحشی بیرون آمدم. من همچنین تجربه بازگشت به قایق را پس از کمی پیاده روی در کوهستان تجربه کردم. با این حال ، به دلیل جزر و مد ، آن را در نیمه راه زمینی یافتم.

وقتی برای اولین بار به تنهایی برای سفر قایقرانی در گرینلند به سمت شهر همسایه کانگاتسیاق حرکت کردم، مسیر را به طرز معقولی روی نمودار ترسیم کرده بودم و آن را روی یک صفحه A4 لمینت کرده بودم.

در حالی که من نقشه را از نزدیک می خواندم ، ناگهان یک طوفان باد و یک واپتی - نمودار از بین رفت. من مسیر را ادامه دادم و همچنین آن را از روی نقشه به یاد آوردم و تلاش خود را برای دانش کشور انجام دادم. فکر کردم تا زمانی که هنوز می توانم راه بازگشتم را پیدا کنم ، احتمالاً باید ادامه یابد. وقتی دکل آنتن بالای شهر را در دوربین شکاری پیش رو گرفتم ، شهامت خود را بازیافتم و با تمام سرعت حرکت کردم.

طولی نکشید که یک لنج با یک گیرنده به سمت من آمد و دستانش را تکان داد. این یک استقبال گرم نبود ، بلکه یک هشدار جدی بود. خودم را در وسط یک منطقه کم عمق دیدم و تا انتهای قایق ، صخره ها درست زیر سطح آب قرار گرفتند.

زندانی محلی بدون حتی یک خراش کوچک روی قایق ، مرا از منطقه راهنمایی کرد. سپس او یک گلوله گوی فراموش نشدنی به من داد در گرینلند ، که خوشبختانه من چیز زیادی از آن درک نکردم.

                                                                 

آیا میدانستید: در اینجا 7 شهر در اروپا با بیشترین ساعات آفتابی وجود دارد!

7: نیس در فرانسه – 342 ساعت در ماه
6: والنسیا در اسپانیا – 343 ساعت در ماه
با ثبت نام در خبرنامه بلافاصله شماره های 1-5 را دریافت کنید و به ایمیل خوش آمدگویی نگاه کنید:

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا

                                                                 

سفرهای ققرترسواق

در جزیره بزرگ ، دیسکو

در ارتباط با کارم، در درجه اول از نزدیکترین شهرها در بخش جنوبی خلیج دیسکو در گرینلند بازدید کردم. ققرترسواق یکی از جاهایی بود که بیشتر از همه به آن سر می زدم. این تنها شهر در جزیره 8.500 کیلومتر مربعی دیسکو است که تقریباً 100 کیلومتر از سرزمین اصلی فاصله دارد.

قسمتهای وسیعی از این جزیره از کوههای بازالت شیب دار مرتفع تشکیل شده است که در اثر فعالیت های آتشفشانی 25-65 میلیون سال پیش ایجاد شده است. در هوای پاک ، جزیره را می توان از تمام شهرهای خلیج دیسکو دید. Qeqertarsuaq به زیبایی تا انتهای خلیج واقع شده است و در پشت آن کوههای بازالت با ظاهری باشکوه بالا می روند.

هنگامی که در شهر گشت می زنید ، به سرعت فضای زندگی زندانیان را درک می کنید. این شهر به اندازه شهر گرینلند می تواند کثیف و معتبر باشد. بین سگها و سورتمه ها قفسه های خشک کن ماهی و گوشت ، پوست های کشیده مهر و موم شده ، تورها ، شناورها و کایاک ها قرار دارد.

در یکی از بازدیدهای من ، یک نهنگ در خلیج گیر کرده بود و از آنجا که هیچ کس آن را صید نکرده بود ، این املاک عمومی بود. این خبر مانند آتش سوزی استپی در سطح شهر می گذشت و مردم با چاقوی قصابی در یک دست و وان در دست دیگر پا به میدان می گذاشتند. خوشحالی از احتمال ایجاد تکه چربی نهنگ رایگان بود.

ادعای باحال

سالی 1-2 بار مجبور شدیم به همه روستاها برویم و از چند مستاجر خانه های خارج از خانه مراقبت کنیم. در همان زمان ، من مجبور شدم خودساختگان را راهنمایی کنم و به آنها کمک کنم نقشه های خانه هایشان را بفهمند. خودسازان شکارچیانی محلی هستند که می توانند در یک مجموعه مونتاژ ساختمانی تمام شده که باید خودشان احداث کنند ، برای خانه خودساز جدید درخواست دهند.

از Qeqertarsuaq به سمت روستای Kangerluk بیرون رفتیم و در زمستان با اتومبیل برفی آنجا را سوار می شدیم. این یک سواری باور نکردنی سرد بود. ابروها ، مژه ها و حتی موهای کوچک سوراخ های بینی در یخ منجمد می شوند ، اما این سفری بود که همیشه منتظر آن بودم زیرا کل سفر از یک منظره باورنکردنی زیبا می گذرد.

کنگرلوک یکی از کوچکترین سکونتگاه های گرینلند است. حدود 50 نفر در آنجا زندگی می کنند و تقریباً در 40 کیلومتری ققرترسواق قرار دارد. این یک جامعه کوچک تله‌گذاران است و این روستا فقط یک مغازه کوچک دارد که می‌توانید ضروری‌ترین کالاهای روزانه را بخرید، اگر در غیر این صورت خوش شانس باشید که فروخته نشده است. علاوه بر این، یک کلیسا، مرکز اجتماعی، مدرسه و دفتر روستا در یک ساختمان وجود دارد.

ساعت بازدید از دفتر روستا را داشتیم که یکی از مستاجران ، آگوست ، آمد. آگوست به من گفت که پنجره های او مشکلی دارد ، بنابراین او را به خانه بردم تا به آنها نگاه کند. من خیلی زود مقداری پلاستیک را که در آن جا لیوان نشسته بود آویزان و لرزاندم.

"چه اتفاقی افتاده است ، اوت؟" من پرسیدم.

او پاسخ داد: «چند ماه پیش، کمی مست و عصبانی شدم از این همه،» و واضح است که باید از پنجره بیرون می رفت. از دیوارهای داخل خانه یخ آویزان بود، اما روی میز آشپزخانه چندین بطری خالی اسکناپ وجود داشت، بنابراین شاید او ضد یخ بود.

در Qeqertarsuaq ، من با استاد نجار محلی صحبت کردم و او را استخدام کردم تا شیشه های جدیدی را در پنجره های خانه آگوست قرار دهد.

"شما لازم نیست نگران یخ زدن اوت باشید. او به همه چیز عادت کرده است.» نجار توضیح داد. وقتی به ققرترسواق می رود تمام راه را می رود و وقتی باید از رودخانه رد شود لباس هایش را در می آورد و روی سرش می پوشاند تا خیس نشوند».

سفر کوه یخ

گرینلند: شیوه زندگی متفاوت

این فقط اجداد گرینلندرها نبودند که هنگام حرکت در طبیعت خنک بودند. این مردمی نیست که بخاطر مشارکت در اختراعات بزرگ تکنولوژیکی یا توانایی مدیریت اقتصاد مشترک خود و حل بسیاری از مشکلات اجتماعی شناخته شده باشند. اما با گفتن این جمله ، این یک تحسین برانگیز است که طبیعت گرایان گرینلندی توانسته اند برای هزار سال در طبیعت خشن قطب شمال زنده بمانند.

نفوذ ما در آنجا در خوب و بد روشن است. این یک جامعه کوچک است که می تواند در بعضی مواقع بسیار مشکل ساز باشد ، اما در عین تعجب عمل گرا نیز باشد.

بعضی‌ها زغال‌های جزیره‌ای را در آنجا می‌آورند، و گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که تازه واردان می‌خواهند برگردند و دوباره پرواز بعدی را برگردند. برای دیگران - از جمله من - طبیعت و فرهنگ چنان عمیق در روح فرو رفته است که هرگز نمی توانید گرینلند را به طور کامل رها کنید.

آیا من یکپارچه بودم، نمی دانم. اما من با افراد دوست داشتنی زیادی ملاقات کردم، هم دانمارکی و هم گرینلند که خیلی دوستشان داشتم.

الان سال ها از رفتن من می گذرد Kalaallit Nunaat، که به دانمارکی ترجمه می شود به معنای "سرزمین انسان" است و زمان آن است که دوباره به هم بپیوندیم. بنابراین بلیط خریده ام و در تابستان امسال برای تعطیلات به آنجا می روم. و من واقعاً منتظر آن هستم!

خوب سفر به گرینلند.

نهنگ - سفر می کند

چه چیزی را باید در گرینلند تجربه کنید؟

  • نواک
  • نوردی ها
  • سورتمه سواری سگ
  • خلیج دیسکو
  • آبدره یخی در Ilulissat

آیا می دانید: در اینجا 7 شهر در اروپا با بیشترین ساعات آفتابی وجود دارد

7: نیس در فرانسه – 342 ساعت در ماه
6: والنسیا در اسپانیا – 343 ساعت در ماه
با ثبت نام در خبرنامه بلافاصله شماره های 1-5 را دریافت کنید و به ایمیل خوش آمدگویی نگاه کنید:

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا

درباره نویسنده

لنه کهلهوف راسموسن

Lene Kohlhoff Rasmussen برای ملاقات با افراد جدید و آشنایی با فرهنگ ، تاریخ و مذهب کشورهای دیگر ، و همچنین برای کسب چالش های بزرگ شخصی به مسافرت می رود. بنابراین ، او به تنهایی به مکانهایی سفر می کند که با مقصد معمول فاصله زیادی دارند. او برخی از معدود مکانهای جهان را تجربه خواهد کرد که در آنها رمز و راز و ماجراجویی هنوز وجود دارد. اطلاعات بیشتر در مورد ماجراهای او را در www.kohlhoff.dk مطالعه کنید.

نظر اضافه کنید

اینجا نظر بدهید

خبرنامه

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا

الهام

معاملات سفر

عکس جلد فیس بوک معاملات سفر سفر

بهترین نکات مربوط به سفر را از اینجا دریافت کنید

خبرنامه ماهانه چندین بار ارسال می شود. ما را ببینید سیاست داده در اینجا